×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

از محبت خارها گل ميشود

× سلام دوست دارم در اين وبلاگ مطالب زيبا و خواندني بنويسم تا اونهايي كه اين مطالب رو مي خونند لذتببرند و شاد بشوند ونكات اموزنده و مفيدي رو ياد بگيرند
×

آدرس وبلاگ من

sara-ah.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/narges592

آهنگری که روحش را وقف خدا کرده بود

 آهنگری پس از گذراندن جوانی پرشر و شور، تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند. سال‌ها با علاقه کار کرد، به دیگران نیکی کرد، اما با تمام پرهیزگاری، در زندگی‌اش اوضاع درست به نظر نمی‌آمد. حتی مشکلاتش مدام بیش‌تر می‌شد.


یک روز عصر، دوستی که به دیدنش آمده بود و از وضعیت دشوارش مطلع شد، گفت: ?واقعا که عجبا. درست بعد از این که تصمیم گرفته‌ای مرد خداترسی بشوی، زندگی‌ات بدتر شده، نمی‌خواهم ایمانت را ضعیف کنم اما با وجود تمام رنجهایی که در مسیر معنویت به خود داده‌ای، زندگیی‌ات بهتر نشده.

آهنگر مکث کرد و بلافاصله پاسخ نداد.

سرانجام در سکوت، پاسخی را که می‌خواست یافت.

این پاسخ آهنگر بود:

در این کارگاه، فولاد خام برایم می‌آورند و باید از آن شمشیر بسازم. می‌دانی چه طور این کار را می‌کنم؟ اول تکه‌ی فولاد را به اندازه‌ی جهنم حرارت می‌دهم تا سرخ شود. بعد با بی‌رحمی، سنگین‌ترین پتک را بر می‌دارم و پشت سر هم به آن ضربه می‌زنم، تا این که فولاد، شکلی را بگیرد که می‌خواهم. بعد آن را در تشت آب سرد فرو می‌کنم، و تمام این کارگاه را بخار آب می‌گیرد، فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما، ناله می‌کند و رنج می‌برد. باید این کار را آن قدر تکرار کنم تا به شمشیر مورد نظرم دست بیابم. یک بار کافی نیست.

آهنگر مدتی سکوت کرد و سپس ادامه داد:

گاهی فولادی که به دستم می‌رسد، نمی‌تواند تاب این عملیات را بیاورد. حرارت، ضربات پتک و آب سر، تمامش را ترک می‌اندازد. می‌دانم که این فولاد، هرگز تیغه‌ی شمشیر مناسبی در نخواهد آمد. آنوقت است که آنرا به میان انبوه زباله‌های کارگاه میاندازم.

باز مکث کرد و بعد ادامه داد:

می‌دانم که در آتش رنج فرو می‌روم. ضربات پتکی را که زندگی بر من وارد کرده، پذیرفته‌ام، و گاهی به شدت احساس سرما می‌کنم. انگار فولادی باشم که از آبدیده شدن رنج می‌برد. اما تنها دعایی که به درگاه خداوند دارم این است :

?
خدای من، از آنچه برای من خواسته‌ ای صرفنظر نکن تا شکلی را که می‌خواهی ، به خود بگیرم. به هر روشی که می‌پسندی ادامه بده ؛ هر مدت که لازم است، ادامه بده، اما هرگز، هرگز مرا به کوه زباله‌های فولادهای بی فایده پرتاب نکن

 

دوشنبه 7 آبان 1391 - 12:04:26 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://www.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 8 آبان 1391   12:32:46 PM

سارا جون سلام نوشته هات خیلی عالین امیدوارم موفق باشی سلام منو به اقا رضا برسان

http://mry_hbp.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 7 آبان 1391   9:26:44 PM

ارسال پيام

دوشنبه 7 آبان 1391   2:16:56 PM

خیلی عالی بود

http://tanhas.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 7 آبان 1391   12:58:49 PM

خیلی جالب بود سارا جان امیدوارم موفق باشید . لطفا از این موضوعات زیاد بزارید خیلی خوشم میاد .

http://tanhas.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 7 آبان 1391   12:58:32 PM

آخرین مطالب


یادتان باشد که زمان شما محدود است ........


دلتنگی


مکر زن و بد بختی مرد


عمیق ترین درد در زندگی


پلک زدن و رابطه آن با بی‌توجهی


اگر کسی تو را.......


چربی دور شکم تان را کم کنید!!


تنهاییییییییییییی


جملات زیبا و پر معنا


عشق ورزیدن


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

192657 بازدید

60 بازدید امروز

85 بازدید دیروز

543 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements