وقتی حادثه ها ورویدادهای زندگی انقدرقدرت داشته باشند که تو را بلرزانند.یا حتی چینی به پیشانی ات بنشانند.هنوز به جایگاه خود نرسیده ای.هرگاه حادثه ها آنقدر قدرت دارند که تو را به واکنش وادارندیعنی هنوز خودت نیستی.وقتی اتفاقها احساساتت را انتخاب می کنند.وقتی برای آنچه می خواهی به زور وخشم وتهدید متوسل می شوی.یعنی هنوز دستت تهی است از خودت.
واین رویدادها هستند که تورا کنترل می کنند.برایت تصمیم می گیرند.یعنی هنوز در جسمت خلاصه می شوی.همواره در سطحی زیز خط شدن به بودن ادامه می دهی.
هر گاه توانستی در مقابل هر زخداد واتفاقی بدون تاثیر پذیری از آن اتفاق تصمیم بگیری.وبدون تحت تاثیر قرار گرفتن آن موقعیت انتخاب کنی.خواهی توانست خود واقعی ات را تجربه کنی.
وقتی اتفاقات زندگی بیش از توان تو قدرت داشته باشند وتو را به هیجان وادارند.هنوز به منیت خود غالب نشده ای.انگاه که توانستی بدون هیجان ولزوم واکنش آنی انتخاب کنی.خود را مهار کرده ای.وبه ارامش دست خواهی یافت.وقتی صحنه ای که تورا به چالش می طلبد ووجودت را پر از خشم می کندبدون هیجان رد کنی.انگاه لذت واقعی زندگی را خواهی فهمید.
این است غایت زیبایی ولذت.رویدا ها را بدون نقاب وپوشش ظاهری آنها ببینی.پشت هر اتفاق یک معنا نهفته که درک ان ما را از رنج بردن می رهاند.زندگی خود به خود معنایی ندارد.این تو هستی که به ان معنا می دهی.اگر زندگی را سخت ودشوار یافته ای کافی است فقط به معنای که به آن داده ای نگاهی نو بیاندازی.
بودن واقعی در هوشیاری برتر ادامه می یابد.وتا بی نهایت قدرت دارد.مهم نیست که به اعتقاد بعضی ها جهان در حال نابودیست.یا ذخایر طبیعی در حال اتمام هستندویا لایه اذن سوراخ شده وزندگی بشر رو به ویرانی است.
وقتی تو بدنی کی هستی؟وچه کسی می خواهی باشی.نگرانی های کاذب زندگی"جنگ،قحطی،کشت وکشتار،گرسنگی همه حاصل نبودن معنای واقعی زندگی در ذهن بشر استثروت معنای زندگی نیست.غرق شدن در دعا وعبادت هم معنی زندگی نمی باشد.تمام تاریخ به ما می گوید:
که نه ثروت نه قدرت ونه عبادت مطلق خوشبختی نمی آورد.بشر امروز فقط یک گم کرده دارد.وآن معنای بودن است.اگر در بودن خود معنایی نیابیم تمام ثروت جهان هم ما را خوشبخت نخواهد کرد.
رسالت زندگی هر شخص شاید یافتن معنای زندگی خویش باشد.وقتی وجودت را ویژگی های مادی وجسمانی خلاصه می کند عدم امنیت یا واکنش به رویدادها امری عادی تلقی می شوند.وقتی خود را فقط جسمی می بینی که نیاز به امنیت وآسودن دارد.از بسیاری ازتجربه های متعالی زندگی دور می مانی.
وجود امنیت برای یک جسم فانی امری لازم است.اما وقتی در قالب روح معنی می شوی بسیاری از دردها ورنج های بشری معنای خود را از دست می دهد.وتو مادام که در جسم معنی می شوی دیگر حتی نیازی به فهمیدن بزرگی وعظمت خویش هم نداری.
در قالب فیزیکی تمام کسانی که بالاتر از تو قرار دارند را با حسرت می نگری بدون آنکه از درد ورنجی که آنها تحمل می کنند آگاه باشی.تمام کسانی که باور کرده اند دیده ها را باور کنند جهان را درحال نابودی وخودرا درحال فنا شدن می پندارند.
در حالی که 99درصد وجود آدمی قابل دیدن نیست.وقتی پشت جسم خود بایستید وبه اعمال ورفتارخود را بدون داوری ببینید.هویت خود را دریابید
نا کامی وناامیدی حاصل زیستن در جسم فیزیکی است.اگر موقعیت الهی خود را باز یابید مشاهده می کنید که بیشتر تضادهای ظاهری بی اهمیت هستند
وجود انسان در پس جسم خاکی آنقدر با شکوه وبلند مرتبه هست که تو را تا بی نهایت شکر گذار خداوند می کند.
یادتان باشد که زمان شما محدود است ........
پلک زدن و رابطه آن با بیتوجهی
192718 بازدید
121 بازدید امروز
85 بازدید دیروز
604 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian